شعر مرکوب از استاد خرناس / عصرانه 1369
استاد خرناس در همان ابتدا از آنچه در مسیر آمدن به استودیو با دیدن آن ها پریشان شده اند می گویند و از جمله مواشین عرایس و دماوده که با ابواق مکرر حال گیری می کردند . همینطور خاک بر شدن لباسی که شب آویز کرده بودند و صدوع پای بچه گان همسایه که حال استاد را دگرگون کرده . استاد خرناس در ادامه با شکایت از اینکه هر چه می سرایند ، چندین قرن قبل از من فوری می سرایند ، از شعر مرکوب خود رونمایی می کند .
دوش در حلقه ما صحبت گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود ...... که آقا این بچه همسایه چنان جیغی زد که پریدم به آسمان ... یک ذرع و نیم
همه دلخوش اند مطرب بزند به تار چنگی من از آن خوشم که مشتی بزنم تو گوش مطرب
این قسمت مربوط به عصرانه سال 1369 می باشد .
شعر مرکوب از استاد خرناس / عصرانه 1369