شعر رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند از استاد خرناس / عصرانه 1379
استاد خرناس از آوردن کیک یه بار مصرف و چایی ، قبل از آمدنشان به استودیو اظهار تعجب می کنند و خانم صادقیان بعد از احوالپرسی از استاد می خواهند سوالات شنوندگان را مطرح کنند که استاد خرناس از تعارفات الکی در احوالپرسی ها گله می کنند . خانم صادقیان از استاد می خواهند که باب صحبت با شنوندگان را باز کنند که استاد می گویند باب یعنی پدر و در همان در است . از جمله سوالاتی که از استاد خرناس پرسیده شده ، در مورد چگونگی داشتن زندگی راحت و بی درد سر؟، چرا کسانی که با سه شماره اموال مردم را می خورند و وقتی به زندان می روند مامور خرید می شوند و از آنجا راهی سفر خارجه می شوند ؟ . چرا استاد خرناس روزنامه یا ماهنامه منتشر نمی کنند ؟ . معادل فارسی برای اتوبوس ، مینی بوس ، اتو ، هاور کرافت و آفساید . استاد حتی به سوالی که یکی از شنوندگان از آقای کاردان می پرسند و در مورد جدیدترین فیلم ها می باشد ، در غیاب ایشان جواب می دهند و شعر خود را اینگونه شروع می کنند :
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند ...... من با حافظ رفیقم ، دویست بار تا حالا از شعرهای من اقتباس کرده چیزهای دیگه گفته اما چون از متقدمین است من چیزی بهش نمیگم وگرنه تحت عقبگرد قانونی قرارش می دادم .
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
طرف اگرچه کمی خاکسار شده حریف نیز چنین محترم نخواهد ماند
این قسمت از استاد خرناس مربوط به برنامه عصرانه 1379/02/01 می باشد .
شعر رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند از استاد خرناس / عصرانه 1379
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر