نمی بینم ، آنچه را باید نمی بینم / شعری از استاد خرناس / عصرانه 1379/04/02
- در همان ابتدای بخش استاد خرناس ... نگفتم دعوا میشه ... بفرما ... استاد شما کوتاه بیایید ... آقا در رابطه با نزن .... آقا من خواهش می کنم نزن ...سدر پوخته ها کی گفته شماها بیایین ... استاد شما قلبتون .... بیرون ... بیرون ... مردم از گردن کلفتی ... یکی هم نمیگه دردت چیه ... کی اینارو راه داده اینجا ... مگه اینجا گاراژه ... . بزارید من گوشامو بگیرم هر چی دلتون میخواهد را بگید . اگه تو گوشاتو بگیری منم چشمامو می بندم هر چی دلم بخواهد میگم . خانم صادقیان پس از فیصله دادن درگیری بین استاد خرناس ، فوق لیسانش گشایشگر و پروفسور بی بضاعت برای استاد خرناس توضیح می دهند که بنا به تصمصم معاونت امور ارتباطات مردمی شورای عالی نظارت عصرانه پاسخ استاد خرناس به سوالات غیر ادبی ممنوع شده و از این پس فوق لیسانس گشایشگر و پروفسور بی بضاعت مسئول پاسخگویی به سوالات سیاسی و اجتماعی شنوندگان عصرانه خواهند بود ... . استاد این را یک تسویه درون گروهی اعلام می کنند و وقتی خانم صادقیان می گویند که دستور این کار از بالا ... خیلی بالا صادر شده ، استاد با ابراز پشیمانی از درگیری با فوق لیسانس گشایشگر و پروفسور بی بضاعت تاکید می کنند که اگر از بالا دستور آمده دیگر مسئله ای نیست و پول هم ندهند من می آیم و کار درستی انجام داده اند . استاد خرناس پس از سلام و عذرخواهی از شنوندگان به پرسش های شنوندگان از جمله معادل برای سرشیر و علیا مخدره ، علت وجود ماشین در میدان اسب دوانی و آنجا که عرب نی می اندازد کجاست ؟ ، شعر این هفته را می خوانند .
نمی بینم ... نمی بینم ...
نمی بینم آنچه را باید نمی بینم
و می بینم هر آنچه ز آن مرا دوستم نمی آید
برادر جان نمی بینم کسی را
که از مرز سخن در وادی کار و عمل
ناگه بپراند سر خود را
این قسمت از استاد خرناس با عنوان ادبیات خیلی نوین مربوط به برنامه عصرانه 1379/04/02 می باشد .
نمی بینم ، آنچه باید نمی بینم / شعری از استاد خرناس / عصرانه 1379/04/02
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر